در طریقت یار
بحری است بحر عشق که هیچش کرانه نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
در محراب حریم یار سیمایش بس زرین و رخشان بود . طلیعه حیات طیبه سراسر باطنش را سرشار از انوار زیبا ساخت . کیمیای عشق را یافته بود و زر شده بود .
بحری است بحر عشق که هیچش کرانه نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
در محراب حریم یار سیمایش بس زرین و رخشان بود . طلیعه حیات طیبه سراسر باطنش را سرشار از انوار زیبا ساخت . کیمیای عشق را یافته بود و زر شده بود .